خدایا میشنوی !!!
خدایا
میشنوی ؟؟؟
صدای گریه ام از همان گلوئیست
که تو از رگش هم به من نزدیکتر بودی
تک دختری که چشم تو را دوست داشت مرد
در آبـــــــــــــــــــــــــــــی نگاه تو معنا نداشت مرد
در انتظار پنجره ها را شکسته بود
از اين هــــــــــــــــــمه دروغ و ريا شکسته بود
در يک غـــــــــــــروب سـرد زمستان به خواب رفت
از لحظه ها جدا شد تا آفتاب رفت